دست‌نوشته‌های سینا شهبازی


آدمی وِلگردم، روزگارم بد نیست!

تفاوت تقلید با رجوع به متخصص

پی‌نوشت:

از مصطفی ملکیان چندان شناختی ندارم. مدتی بود که به لطف معرفی و تأکید دوستان و زیاد شنیدن اسم این بزرگوار، ترغیب شده بودم تا او را به صورت جدی‌تر دنبال کنم. همان کاری که دوست داشتم با دکتر سروش انجام دهم و آنچنان که باید به دلم بنشیند، این کار را انجام نداده‌ام. اما یک فایل صوتی را در کانال تلگرامی‌شان شنیدم که برایم جالب بود. احساس کردم بد نیست آن را اینجا، و البته بیشتر برای خودم، تکرار کنم.

اصل نوشته:

یک فایل صوتی در کانال بارگذاری شد. تیتر آن برایم جذاب آمد. احساس کردم بد نیست برای آشنایی اولیه، این فایل صوتی را از ایشان گوش بدهم.

فایل صوتی تفاوت رجوع به متخصص و تقلید چیست؟ - مصطفی ملکیان

ایشان می‌فرماید:

تقلید راجع به هرچیزی نادرست است. منتها تقلید غیر از رجوع به متخصص است.

...

(1)
اگر عقل و وجدان اخلاقیِ «من»، حکم کرد که کسی در یک زمینه از من آگاه‌تر و نسبت به من نیک‌خواه است، می‌توانم به او رجوع کنم و از او نظر بخواهم.
*ممکن است پزشکی نسبت به من آگاه‌تر باشد ولی نسبت به من نیکخواه نباشد. پس باید مراقب باشیم.

(2)
ضمناً اگر نسخه‌ای گرفتم، مجدداً با عقل (و ترازوی) خودم بسنجم که ببینم چنین نسخه‌ای برای من اثربخش بوده است یا خیر؟ یعنی مثلاببینیم اگر نسخه‌ای گرفتیم، ببینیم آیا سردرد ما بهتر شده است یا خیر؟

ایشان در پایان نیز می‌‌فرماید:

رجوع به متخصص همیشه کاری عقلایی است و هر عاقلی رجوع به متخصص می‌کند چون می‌داند که هرچقدر هم کار بکند، فقط در یک شاخۀ فرعیِ فرعیِ فرعیِ فرعیِ فرعی از یکی از علوم متخصص شده. در بقیۀ علوم باید به بقیه رجوع کند چراکه چاره ای ندارد.

پی‌نوشت:

مدتی پیش به دوستی گفتم:

از روندی که در پیش گرفته‌ام، می‌ترسم. گمان می‌کنم دارم از یک نفر تقلید می‌کنم و دوست ندارم به چنین روندی مبتلا شوم.

آن روز او به من حرفی نزد اما چندی پیش که این فایل صوتی را گوش دادم، دلم کمی آرام گرفت. فهمیدم اگر عقل و وجدان من حکم کرد که کسی در یک زمینه از من آگاه‌تر و نسبت به من نیک‌خواه‌ است، هیچ اشکالی ندارد که به او مراجعه کنم. ضمناً اسم این مراجعه، رجوع به متخصص است نه تقلید.

فکر می‌کنم باید بیش از این‌ها برای بزرگوارانی چون دکتر ملکیان وقت صرف کنم تا بتوانم خودم را بهتر و بیشتر بشناسم.

ارادتمندِ شما،
سینا شهبازی.

سینا شهبازی ۰
احسان بیرانوند
به به
چه تلاقی مبارکی، دیدار همزمان شما و استاد مصطفی ملکیان
مصطفی ملکیان موجود بسیار خوبیه
به نظرم اغراق نیست که بگم ایشون در بین اندیشمندان معاصر در حوزه معنویت و عقلانیت یه سر و گردان از بقیه بالاتره(البته ایشون کلا بدنبال دیده شدن نیست و مرام خاص خودشو داره)
ولی در کل فکر میکنم که اتفاق خوبیه اشنا شدن با ایشون


سلام احسان عزیز.

ممنون بابت لطف و محبتت.
آره واقعاً من هنوز ازشون شناختی ندارم ولی همون چند دقیقه فایل صوتی که گوش دادم، من رو مجذوب خودشون کردن. فکر کنم حالا حالاها باید شاگردی ایشون رو بکنم تا بتونم یه حرفی در مورد ایشون بزنم. این پست هم صرفاً نوعی تعهد دادن به خودم بود که بیشتر برای ایشون وقت بذارم.
چقدر خوشحالم که شما هم با این بزرگوار آشنایی. خیلی از دوستان متممی به ایشون ارادت ویژه‌ای دارن و همین، کافی بود برای آدمی مثل من تا سعی کنم ایشون رو بیشتر بشناسم.
راستی احسان جان، خیلی خوشحال شدم که برام کامنت گذاشتی.
امیدوارم دوباره هم اینجا ببینمت.
شاد باشی :-)

زینب رمضانی
پیش نویس بی ربط:
چقدر بکگراند تصویر این آقاهه رو دوست داشتم ؛ ایشالا خدا قسمت کنه برم اینجا یه عکس بگیرم .

پیش نویس با ربط :
نمی‌فهمم چرا هرچیزی که تو می‌نویسی و به عبارتی دغدغه‌ت هست ، برای من هم بیگانه نیست و حداقل یکبار قبل از اون درباره‌ش فکر کردم


اول از همه :
هر آدمی داره مسیر زندکی خودش رو طی می‌کنه ‍؛ راه حلی که برای دیگران جواب میده لزوما برای ما کارگشا نیست ؛ استفاده‌ از روش دیگران بدون اینکه اونو شخصی سازی کنیم مثل این شامپو هایی می‌مونه که برای موهای مردم اروپایی ساخته شده و ایرانیا توقع دارن روی موهاشون جواب بده ،

دوم :
تقلید کردن همیشه هم بد نیست ؛ میشه بعضی وقت ها با تقلید عادتهای مردمان موثر کمی سبک زندگیمون و درنتیجه بهره وری مون رو به اونها نزدیک کنیم

سوم :
به نظر من بهتره از افراد آگاهتر یپرسیم که چه باید کرد یا حداقل از اون آدمی که رومون تاثیر گذاشته بپرسیم علت این کارش چیه 

پی نوشت :
راستشو بگو ببینم داشتی کیو تقلید می‌کردی ؟ انقدر درلفافه نوشتی که نفهمیدم چی شد

جواب به پیش‌نویس بی‌ربط:

این آقاهه اسم داره ها. آقا مصطفی هستن :-D
جواب به پیش‌نویس باربط:
خیلی بهش فکر نکن. به هرحال خیلی اختلاف سنی نداریم و اینا طبیعیه :-)
برسیم به سراغ کامنت‌های جذاب سریالی...
1
قبول دارم حرفت رو. اما یه وقتایی حس می‌کنم باید یه مدت مسیر بقیه رو تقلید کنیم تا احساس کنیم توی مسیر درستی قرار داریم. بعداً که فهمیدیم چی به چیه، می‌تونیم دیگه مخالفت کنیم. ولی تا نمی‌فهمیم چی به چیه، بد نیست یه خرده شاگردی کنیم و دنبالشون بدوییم.
راستی با این مثالت خوبِ خوب شیرفهم شدم. مثل همون مثال استخری که گفته بودین :-)
2
منم دقیقاً حرفم همین مورد دوِ شما بود.
3
به نظرم اگر اون آدم خیلی مؤثر باشه، وقت جواب دادن به چنین سؤالایی رو نداره و من و امثال من هم نمی‌تونیم این سؤالا رو ازش بپرسیم. اگرم بپرسیم، لابد توی دلش می‌گه خیلی برات مهمه؟ خودت پیداش کن!
جواب به پی‌نوشت: 
یه جا دیگه می‌گم. در این مورد هنوز دوست ندارم خودافشایی کنم. هرچند احتمالاً حدس زدنش خیلی سخت نباشه.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
این خانۀ مجازی را برای این راه انداخته‌ام تا سعی کنم حرفی در دلم نماند و آنها را به اینجا منتقل کنم و خدای ناکرده غمباد نگیرم!
لازم به توضیح نیست که هرآنچه می‌خوانید، بُرشی از تجربیات زندگی من است که ممکن است با آن مخالف یا موافق باشید.
فراموش نکنیم که هرکسی حقّ اظهار نظر دارد پس بیاییم این حقّ را از هیچ کسی، به هیچ بهانه‌ای، سلب نکنیم.
وانگهی اگر با من موافق بودید، که فَبَها. اگر هم مخالف بودید و درعین‌حال احساس کردید قرار است کمکی بکنید، ممنون می‌شوم اگر نظرتان را برایم به اشتراک بگذارید. و اگر همچنان مخالف بودید و احساس می‌کنید که قرار است رنجیده‌خاطرم کنید، تمنّا می‌کنم به صورت چراغ‌خاموش، اینجا را ترک نمایید و من را به خدای خودم واگذار کنید.
باشد که همگی رستگار شویم.
"دانشجوی کوچکی از این کائنات،
سینا شهبازی"
پیوند ها
سینا شهبازی (وبلاگ جدید یک آدم معروف و مشهور)
محمدرضا شعبانعلی (معلمی که راه رفتن و نفس کشیدن واقعی را سخاوتمندانه به من آموخت)
حمید طهماسبی (خدای تجارت الکترونیک)
شاهین کلانتنری (خدای نویسندگی)
امین آرامش (ملقّب به آقای "کار نکن")
علی اختری (نوجوانی که بسیار زود مسیر زندگی‌اش را پیدا کرد)
نجمه عزیزی (شاعر و معمار همشهری من)
شهرزاد (استاد زندگی در زمان حال و استاد توصیف بی‌نظیر لحظه‌ها)
طاهره خباری (عاشق کتاب و کتاب‌خوانی)
معصومه شیخ‌مرادی (عاشق شعر و شاعری و البته صخره‌نوردی)
سارا درهمی (دختر خانمی که مثل خودم، دغدغۀ پیدا کردن مسیر زندگی‌اش را دارد)
پرنیان خان‌زاده (عاشق پیاده‌روی، شعر و بحث‌های فلسفی)
نسرین سجادی (یکی از بامعرفت‌ترین و شجاع‌ترین دوستان من)
کبرا حسینی (از متممی‌های کاردرستی که یکی از دغدغه‌های مشترک‌مان، درست‌نویسی است)
شیرین (به سختی می‌توان به نوشته‌هایش، دست رد زد)
یاور مشیرفر (به قول خودش:‌ یک دیوانه)
محسن سعیدی‌پور (علاقه‌مند به داستان‌های مینی‌مال)
محمدصادق اسلمی (آدمی درونگرا که معشوقۀ خودش را، کتاب می‌داند)
زهرا شریفی (تأملات و تألمات دختر خانمی نویسنده و همیشه خنده‌رو)
زینب رمضانی (دختری بلندپرواز که در اندیشۀ پولدار شدن، مهندس شدن و داستایوسکی شدن است)
پریسا حسینی (کسی که برای من، تداعی‌گر عکس و عکاسی است)
علی کریمی (استراتژیستِ محتوا)
بابک یزدی (استراتژیستِ محتوا)
محمدرضا زمانی (علاقه‌مند به مباحث بازاریابی و فروشندگی)
سحر شاکر (دختری که به عقد دائم لپ‌تاپ خویش درآمده است)