دست‌نوشته‌های سینا شهبازی


آدمی وِلگردم، روزگارم بد نیست!

لذتِ درکِ تفاوت‌ها

نمی‌دانم شما هم مثل من، گه‌گاهی کلمات عجیبی که به نظرتان شبیه به هم هستند و در ذهن‌تان، تفاوت خاصی بین آنها قائل نیستید را در گوگل سرچ می‌کنید یا نه.

بسته به سطح سواد شما، ممکن است بار علمی کلماتی که انتخاب می‌کنید، متفاوت باشد.

مثلاً آخرین دفعه‌‌ای که من می‌خواستم تفاوت کلمه‌ای را در گوگل سرچ کنم، نوشتم: تفاوت گیلاس و آلبالو!

خوشحال بودم که آدم‌های دیگری هم بوده‌اند که مثل من، چنین چیزی برای‌شان سؤال بوده و خوشحال‌تر شدم وقتی که دیدم جوابی پیدا شد که به من در فهمِ این تفاوت‌ها، کمک کرد. مثلاً فهمیدم که گیلاس، قرمزرنگ است و شیرین ولی آلبالو، ترش است و آلبالویی‌رنگ.

از این تفاوت و کشف مهمّ که بگذریم، نوبت رسید تا فهم بهتری نسبت به واژه‌های "روان‌پزشک"، "روان‌شناس" و "روان‌کاو" پیدا کنم. البته این تفاوت را از مجلۀ موفقیت، دو هفته‌نامۀ 353 (نیمۀ دوم تیر) یاد گرفتم.

فهمیدم که روان‌پزشک به کسی گفته می‌شود که عملاً یک پزشک است و معمولاً با موارد حاد بیماری‌های روانی، سر و کار دارد. آنها، شیوۀ کاری شبیه به پزشکان دارند و از دارو برای درمان اختلالات استفاده می‌کنند.

فهمیدم که روان‌شناس به کسی گفته می‌شود که دانش دانشگاه دارد و بیشتر به مسائل سطحی‌تر روان می‌پردازد به این معنا که مسائل سطحی، به معنای کم‌اهمیت‌بودن کار روان‌شناس نیست بلکه به این معناست که روان‌شناس، با ضمیر آگاه یا همان قسمت هوشیار فرد، سر و کار دارد.

و فهمیدم روان‌کاو به کسی می‌گویند که بیشتر با سطح ناخودآگاه روان سر و کار دارد و با هوشیاری فرد، کاری ندارد. یعنی آنها با سطحی از روان سر و کار دارند که حتی خود ما نیز از آنها آگاه نیستیم.

الآن بهتر متوجه می‌شوم چرا به فروید و یونگ و آدلر، روان‌کار می‌گویند. الآن بهتر می‌توانم مفهوم واژۀ "روان‌کاو" را درک کنم.
و احتمالاً اگر کسی روان‌کاو بود، سعی می‌کنم از او دوری کنم تا با قسمت ناخودآگاه من شوخی نکند!

سینا شهبازی ۱ نظر ۰
این خانۀ مجازی را برای این راه انداخته‌ام تا سعی کنم حرفی در دلم نماند و آنها را به اینجا منتقل کنم و خدای ناکرده غمباد نگیرم!
لازم به توضیح نیست که هرآنچه می‌خوانید، بُرشی از تجربیات زندگی من است که ممکن است با آن مخالف یا موافق باشید.
فراموش نکنیم که هرکسی حقّ اظهار نظر دارد پس بیاییم این حقّ را از هیچ کسی، به هیچ بهانه‌ای، سلب نکنیم.
وانگهی اگر با من موافق بودید، که فَبَها. اگر هم مخالف بودید و درعین‌حال احساس کردید قرار است کمکی بکنید، ممنون می‌شوم اگر نظرتان را برایم به اشتراک بگذارید. و اگر همچنان مخالف بودید و احساس می‌کنید که قرار است رنجیده‌خاطرم کنید، تمنّا می‌کنم به صورت چراغ‌خاموش، اینجا را ترک نمایید و من را به خدای خودم واگذار کنید.
باشد که همگی رستگار شویم.
"دانشجوی کوچکی از این کائنات،
سینا شهبازی"
پیوند ها
سینا شهبازی (وبلاگ جدید یک آدم معروف و مشهور)
محمدرضا شعبانعلی (معلمی که راه رفتن و نفس کشیدن واقعی را سخاوتمندانه به من آموخت)
حمید طهماسبی (خدای تجارت الکترونیک)
شاهین کلانتنری (خدای نویسندگی)
امین آرامش (ملقّب به آقای "کار نکن")
علی اختری (نوجوانی که بسیار زود مسیر زندگی‌اش را پیدا کرد)
نجمه عزیزی (شاعر و معمار همشهری من)
شهرزاد (استاد زندگی در زمان حال و استاد توصیف بی‌نظیر لحظه‌ها)
طاهره خباری (عاشق کتاب و کتاب‌خوانی)
معصومه شیخ‌مرادی (عاشق شعر و شاعری و البته صخره‌نوردی)
سارا درهمی (دختر خانمی که مثل خودم، دغدغۀ پیدا کردن مسیر زندگی‌اش را دارد)
پرنیان خان‌زاده (عاشق پیاده‌روی، شعر و بحث‌های فلسفی)
نسرین سجادی (یکی از بامعرفت‌ترین و شجاع‌ترین دوستان من)
کبرا حسینی (از متممی‌های کاردرستی که یکی از دغدغه‌های مشترک‌مان، درست‌نویسی است)
شیرین (به سختی می‌توان به نوشته‌هایش، دست رد زد)
یاور مشیرفر (به قول خودش:‌ یک دیوانه)
محسن سعیدی‌پور (علاقه‌مند به داستان‌های مینی‌مال)
محمدصادق اسلمی (آدمی درونگرا که معشوقۀ خودش را، کتاب می‌داند)
زهرا شریفی (تأملات و تألمات دختر خانمی نویسنده و همیشه خنده‌رو)
زینب رمضانی (دختری بلندپرواز که در اندیشۀ پولدار شدن، مهندس شدن و داستایوسکی شدن است)
پریسا حسینی (کسی که برای من، تداعی‌گر عکس و عکاسی است)
علی کریمی (استراتژیستِ محتوا)
بابک یزدی (استراتژیستِ محتوا)
محمدرضا زمانی (علاقه‌مند به مباحث بازاریابی و فروشندگی)
سحر شاکر (دختری که به عقد دائم لپ‌تاپ خویش درآمده است)