دست‌نوشته‌های سینا شهبازی


آدمی وِلگردم، روزگارم بد نیست!

لذت غرق شدنِ در موسیقی

سبک گوش دادن من به موسیقی کمی متفاوت از بقیه است.

به ندرت پیش می‌آید که به صورت دقیق و با حواسّ جمع (شش دنگ)، به متن آهنگ و آنچه که خواننده آن را می‌خواند، توجّه کنم.

بیش از آنچه که تصوّرش را بکنید، گوشِ من، موسیقیِ متن و موسیقیِ آهنگ زا می‌شنود. شاید به خاطر همین چیزها بود که به این نتیجه رسیدم که احتمالاً می‌توانم آیندۀ موسیقایی درخشانی داشته باشم و بتوانم مفهوم Flow را لمس کنم. نمی‌دانم، فقط می‌دانم احتمالش هست (اگر حوصلۀ خواندن داشتید، بد نیست سری به جمعه‌ها با شاهین (2) بزنید).

حتی خاطرم هست که یکبار من و همکارم به صورت همزمان داشتیم به یک آهنگ گوش می‌دادیم. برگشتم و به او گفتم: فلانی. نمی‌شود آهنگ غمگین نگذاری؟ دلم گرفت.
او هم برگشت و گفت: کجای این آهنگ غمگین است؟ اینقدر شاد است. گوش کن ببین خواننده‌اش چه می‌گوید.
برایم کمی سخت بود ولی فهمیدم واقعاً حقّ با اوست. من بیشتر داشتم به آهنگِ موسیقی گوش می‌دادم و او بیشتر به متنِ موسیقی. او هم به اندازۀ من غافلگیر شد که چه جالب است که آهنگِ یک متن شاد، غمگین است.

از این مقدّمات که بگذریم، شاید بد نباشد اعتراف کنم که دوست نداشتم در وبلاگم آهنگ و موسیقی بگذارم. نه به خاطر اینکه شاید اسلام در خطر بیفتد، نه. به خاطر اینکه احساس کردم شاید بتوانم با نوشتن‌های زیادم، حرف مفیدی بزنم که اگر مخاطبی آن را خواند، احساس تلف شدن وقتش را نداشته باشد و خوشحال باشد، حتی اگر مخالف عقاید او حرف زده باشم.

این شد که تصمیم گرفتم از خواننده‌های مورد علاقه‌ام بگویم. به لطف قدیمی‌ترها، آهنگ‌های افرادی که از نسل من نبوده‌اند را نیز گوش کرده‌ام و گاهی به دلم نشسته است.

از هایده و مهستی که نمی‌توانم اسمی ببرم ولی آنهایی که می‌توانم نام ببرم، شاید بد نباشد بدانید از یک طرف آهنگ‌های شجریان (هم پدر، هم پسر)، علی زند وکیلی، احسان خواجه‌امیری، رضا صادقی، بابک جهانبخش و پازل‌باند را دوست دارم و از طرفی آهنگ‌های شادمهر عقیلی و معین نیز شدیداً به دلم می‌نشیند. خدا همه‌شان را حفظ کند. البته مسلماً افراد دیگری هم هستند که به آنها علاقه دارم ولی عجالتاً همین‌ افراد را یادم آمد.

رستاک هم آهنگ‌های فوق‌العاده‌ای می‌خواند ولی جز چند مورد، نتوانستم با آنها ارتباط برقرار کنم. با عباس قادری و حبیب نیز نتوانستم ارتباط محکمی برقرار کنم، هرچند که آنها نیز احتمالاً طرفدارانِ به مراتب بیشتری نسبت به خواننده‌هایی که من نام‌شان را بردم، دارند ولی خب به دلِ من ننشستند.

عذر می‌خواهم که کمی طولانی شد. بهتر است بروم سرِ اصل مطلب.

مدتی است که وقت و بی‌وقت، هروقت که فرصتی به من دست دهد و بتوانم استراحت کنم و یا بخواهم آهنگی گوش بدهم، یک آهنگ ثابت را گوش می‌دهم که نسبتاً هم جدید است.

آهنگی است از بابک جهانبخش به نام دیوونه جان. دقیقاً از ثانیۀ 49 آهنگ است که من را دیوانۀ خود کرده است و ترکیب صدای فوق‌العادۀ بابک و موسیقی محشر آن، نمی‌تواند من را به سمت آهنگ دیگری جذب کند. امیدوارم دست از سر بابک بردارم و به سراغ آهنگ‌های دیگر بروم و تجربه‌های جدیدی را امتحان کنم.

سینا شهبازی ۰ نظر ۰
این خانۀ مجازی را برای این راه انداخته‌ام تا سعی کنم حرفی در دلم نماند و آنها را به اینجا منتقل کنم و خدای ناکرده غمباد نگیرم!
لازم به توضیح نیست که هرآنچه می‌خوانید، بُرشی از تجربیات زندگی من است که ممکن است با آن مخالف یا موافق باشید.
فراموش نکنیم که هرکسی حقّ اظهار نظر دارد پس بیاییم این حقّ را از هیچ کسی، به هیچ بهانه‌ای، سلب نکنیم.
وانگهی اگر با من موافق بودید، که فَبَها. اگر هم مخالف بودید و درعین‌حال احساس کردید قرار است کمکی بکنید، ممنون می‌شوم اگر نظرتان را برایم به اشتراک بگذارید. و اگر همچنان مخالف بودید و احساس می‌کنید که قرار است رنجیده‌خاطرم کنید، تمنّا می‌کنم به صورت چراغ‌خاموش، اینجا را ترک نمایید و من را به خدای خودم واگذار کنید.
باشد که همگی رستگار شویم.
"دانشجوی کوچکی از این کائنات،
سینا شهبازی"
پیوند ها
سینا شهبازی (وبلاگ جدید یک آدم معروف و مشهور)
محمدرضا شعبانعلی (معلمی که راه رفتن و نفس کشیدن واقعی را سخاوتمندانه به من آموخت)
حمید طهماسبی (خدای تجارت الکترونیک)
شاهین کلانتنری (خدای نویسندگی)
امین آرامش (ملقّب به آقای "کار نکن")
علی اختری (نوجوانی که بسیار زود مسیر زندگی‌اش را پیدا کرد)
نجمه عزیزی (شاعر و معمار همشهری من)
شهرزاد (استاد زندگی در زمان حال و استاد توصیف بی‌نظیر لحظه‌ها)
طاهره خباری (عاشق کتاب و کتاب‌خوانی)
معصومه شیخ‌مرادی (عاشق شعر و شاعری و البته صخره‌نوردی)
سارا درهمی (دختر خانمی که مثل خودم، دغدغۀ پیدا کردن مسیر زندگی‌اش را دارد)
پرنیان خان‌زاده (عاشق پیاده‌روی، شعر و بحث‌های فلسفی)
نسرین سجادی (یکی از بامعرفت‌ترین و شجاع‌ترین دوستان من)
کبرا حسینی (از متممی‌های کاردرستی که یکی از دغدغه‌های مشترک‌مان، درست‌نویسی است)
شیرین (به سختی می‌توان به نوشته‌هایش، دست رد زد)
یاور مشیرفر (به قول خودش:‌ یک دیوانه)
محسن سعیدی‌پور (علاقه‌مند به داستان‌های مینی‌مال)
محمدصادق اسلمی (آدمی درونگرا که معشوقۀ خودش را، کتاب می‌داند)
زهرا شریفی (تأملات و تألمات دختر خانمی نویسنده و همیشه خنده‌رو)
زینب رمضانی (دختری بلندپرواز که در اندیشۀ پولدار شدن، مهندس شدن و داستایوسکی شدن است)
پریسا حسینی (کسی که برای من، تداعی‌گر عکس و عکاسی است)
علی کریمی (استراتژیستِ محتوا)
بابک یزدی (استراتژیستِ محتوا)
محمدرضا زمانی (علاقه‌مند به مباحث بازاریابی و فروشندگی)
سحر شاکر (دختری که به عقد دائم لپ‌تاپ خویش درآمده است)