هر وقت تلگرام رو باز میکنم، اول از همه دنبال پیامهای خصوصی میگردم. چه اینکه من پیام داده باشم چه اینکه کسی با من کارری داشته باشه.
بعدش سَری به بعضی از کانالهای تلگرامی -که به نظرم یه محتوای مفید تولید میکنند مثل کانال استاد حورایی- میزنم. در آخر هم از سر ناچاری، بعضی از کانالهایی را دنبال میکنم که لا به لای آنها به دنبال مطلب مفیدی میگردم. ولی واقعاً حالم از تلگرام به هم میخورد.
میپرسید چرا؟ چون به نظرم فقط وقتم را -بدون اینکه بفهمم چجوری وقتم ذارد میگذرد- تلف میکنم.
خدا را شاکرم که درگیر اینستاگرام هم نیستم و اینکه کسی مینشیند و ساعتها وقتش را صرف آن میکند را درک نمیکنم. البتّه شاید واقعاً کار بهتری برای انجامدادن نداشته باشد ولی حیف از جوانی. حتّی حیف از میانسالی و پیری که اینجوری بگذرد.
پینوشت: کانال تلگرام بچّههای رشتۀ خودمون رو که اصلاً دوست ندارم. (امیدوارم آنها هیچوقت این پست را نبینند و اگر هم دیدند، سری به نشانۀ تأسّف تکان دهند و ردّ شوند.) یعنی از شیر مرغ تا جون آدمیزاد را توی این کانال پیدا میکنی. هرکسی توی هر گروهی که باشد، یک چیزی فروارد میکند. البتّه الآن بیشتر درگیر نمره هستند و کمی هم از اساتید گله مندند. تنها چیزی که کمی برایم مفید بود، آهنگی (از هوروش باند) بود که یکی از دخترخانمهای رشتهمان به اشتراک گذاشت و به دلم نشست.