دست‌نوشته‌های سینا شهبازی


آدمی وِلگردم، روزگارم بد نیست!

کتاب راهنمای من (12): دردِ دلی با خدای خود

مهربانا،

در آیۀ 219 سورۀ بقره فرموده‌ای:

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ ۖ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا ۗ وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ

دربارۀ شراب و قمار از تو سؤال می‌کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است؛ و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد؛ (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می‌پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از مازاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن می‌سازد، شاید اندیشه کنید. [ترجمۀ آیت‌الله مکارم شیرازی]

خُب خدایا. قصد جسارت ندارم. ولی چرا این آیه را با مزایای اندک (فیهما ... منافع للناس) و مضرات فراوان (و اثمهما اکبر) آن ادامه ندادی و این موارد را برای ما تشریح نکردی؟ به نظرت بهتر نبود همینجا قائله را ختم به خیر می‌کردی تا ما مجبور نشویم به روایات پناه ببریم؟

حرف تو یقیناً بی‌حکمت نیست ولی در جای‌جای قرآن می‌گویی: "واکثرهم لایعقلون". من هم سعی کردم در ظاهر جزو این گروه نباشم ولی چه کنم که سوزنم روی این آیه گیر کرد. 

خیلی‌ها احتمالاً این حرف من را بی‌ادبی به دین و گستاخی می‌دانند. اشکال ندارد. بگذار هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند. حتی اگر من چنین مجوزی برای‌شان صادر نکنم، آنها یقیناً چنین کاری را خواهند کرد.

ولی واقعاً برایم سؤال است. با اینکه هنوز کل قرآن را یکبار نخوانده‌ام و نمی‌دانم برداشتم تا چه اندازه سطحی است، ولی برایم همیشه سؤال بوده است. اینکه یعنی این دستور تو یک مورد استثناء هم ندارد؟

کاش بعضی چیزها را -در همین کتابی که به معجزه از آن تعبیر می‌کنند- به صورت شفاف و روشن برای ما توضیح می‌دانی تا در این مسائل چندان اختلاف نباشد و هرکس نخواهد برداشت و نظر خود را به ما تحمیل کند.

شاید یکی از دلایلی که چندان به خواندنِ تفاسیر علاقه و تمایلی ندارم، همین مورد است. فکر می‌کنم اگر صلاح و ضرورت می‌دانستی، در مورد بعضی چیزها برای‌مان بیشتر توضیح می‌دادی.

اجازه بده که چنین تصور کنم که تو از ما توقع داری بعضی چیزها را ،بدون هیچ قید و شرط و بدون هیچ عذر و بهانه‌ای، بپذیریم و به قول معروف اِن‌قُلت نیاوریم.

شاید برایت سؤال باشد که چرا آنها را اینجا نوشتم؟

جواب من را هم احتمالاً می‌دانی. راستش را بخواهی، دوست داشتم اگر دوستی از این خانه عبور کرد و توضیح (نه توجیه) یا دلیلی داشت که می‌توانست منِ سخت‌گیر را قانع کند، برایم بگوید تا بتوانم حکمت بعضی از حرف‌هایت را بیشتر درک کنم.

امیدوارم اگر خطایی از این بنده سر زده و اگر پایم را از گلیمم درازتر کرده‌ام، من را به بزرگی و کرم خودت ببخشی.

بندۀ تو،
سینا شهبازی.

سینا شهبازی ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
این خانۀ مجازی را برای این راه انداخته‌ام تا سعی کنم حرفی در دلم نماند و آنها را به اینجا منتقل کنم و خدای ناکرده غمباد نگیرم!
لازم به توضیح نیست که هرآنچه می‌خوانید، بُرشی از تجربیات زندگی من است که ممکن است با آن مخالف یا موافق باشید.
فراموش نکنیم که هرکسی حقّ اظهار نظر دارد پس بیاییم این حقّ را از هیچ کسی، به هیچ بهانه‌ای، سلب نکنیم.
وانگهی اگر با من موافق بودید، که فَبَها. اگر هم مخالف بودید و درعین‌حال احساس کردید قرار است کمکی بکنید، ممنون می‌شوم اگر نظرتان را برایم به اشتراک بگذارید. و اگر همچنان مخالف بودید و احساس می‌کنید که قرار است رنجیده‌خاطرم کنید، تمنّا می‌کنم به صورت چراغ‌خاموش، اینجا را ترک نمایید و من را به خدای خودم واگذار کنید.
باشد که همگی رستگار شویم.
"دانشجوی کوچکی از این کائنات،
سینا شهبازی"
پیوند ها
سینا شهبازی (وبلاگ جدید یک آدم معروف و مشهور)
محمدرضا شعبانعلی (معلمی که راه رفتن و نفس کشیدن واقعی را سخاوتمندانه به من آموخت)
حمید طهماسبی (خدای تجارت الکترونیک)
شاهین کلانتنری (خدای نویسندگی)
امین آرامش (ملقّب به آقای "کار نکن")
علی اختری (نوجوانی که بسیار زود مسیر زندگی‌اش را پیدا کرد)
نجمه عزیزی (شاعر و معمار همشهری من)
شهرزاد (استاد زندگی در زمان حال و استاد توصیف بی‌نظیر لحظه‌ها)
طاهره خباری (عاشق کتاب و کتاب‌خوانی)
معصومه شیخ‌مرادی (عاشق شعر و شاعری و البته صخره‌نوردی)
سارا درهمی (دختر خانمی که مثل خودم، دغدغۀ پیدا کردن مسیر زندگی‌اش را دارد)
پرنیان خان‌زاده (عاشق پیاده‌روی، شعر و بحث‌های فلسفی)
نسرین سجادی (یکی از بامعرفت‌ترین و شجاع‌ترین دوستان من)
کبرا حسینی (از متممی‌های کاردرستی که یکی از دغدغه‌های مشترک‌مان، درست‌نویسی است)
شیرین (به سختی می‌توان به نوشته‌هایش، دست رد زد)
یاور مشیرفر (به قول خودش:‌ یک دیوانه)
محسن سعیدی‌پور (علاقه‌مند به داستان‌های مینی‌مال)
محمدصادق اسلمی (آدمی درونگرا که معشوقۀ خودش را، کتاب می‌داند)
زهرا شریفی (تأملات و تألمات دختر خانمی نویسنده و همیشه خنده‌رو)
زینب رمضانی (دختری بلندپرواز که در اندیشۀ پولدار شدن، مهندس شدن و داستایوسکی شدن است)
پریسا حسینی (کسی که برای من، تداعی‌گر عکس و عکاسی است)
علی کریمی (استراتژیستِ محتوا)
بابک یزدی (استراتژیستِ محتوا)
محمدرضا زمانی (علاقه‌مند به مباحث بازاریابی و فروشندگی)
سحر شاکر (دختری که به عقد دائم لپ‌تاپ خویش درآمده است)