پیشنوشت یک:
چند روز پیش داشتم مطلبی رو میخوندم که هم برام جالب بود هم عجیب. عجیب هم از این نظر که از این زاویه به قضیه نگاه نکرده بودم. بد نیست شما هم همین الآن یک نگاهی به آن بیندازید.
پیشنوشت دو:
توی یکی از پستهای قبلی به برنامۀ کاوشگر رادیو جوان نیمچه اشارهای کرده بودم. مجری مسلطی داشت (و احتمالاً هنوز هم دارد) و از صدایش بینهایت لذت میبردم. سیاوش عقدایی رو عرض میکنم. بسیار مسلط بود. بیربط هست ولی دوست داشتم صدام رو مثل اون بکنم. نه به این خاطر که بقیه بهم بگویند صدا قشنگ! بهخاطر اینکه بتوانم بادی در غبغب بیندازم و قمپز در کنیم. بگذریم.
اصل حرف:
بعد از شنیدن یکی از برنامههای همین برنامۀ کاوشگر، مصمم شدم من هم به جمع این عزیزان بپیوندم تا اگر عمرم به دنیا نبود و میتوانستم (یعنی عملاً امکانش فراهم بود) که به بقیه کمکی بکنم، دریغ نکرده باشم. به هرحال، جنازۀ من برای خانوادهام نان و آب نمیشود دیگر.
بعد از این که به سرم زد و این کار خوب را انجام دادم و احساس خوبی را تجربه کردم، به مادرم اطلاع دادم و عکس بالا را برای ایشان فرستادم.
توقع داشتم کمی قربان صدقهام برود. همین هم شد. ولی توقع نداشتم بگویند برای من هم ثبتنام کند.
نمیدانم چرا لحظهای که شنیدم، احساس خوبی به من دست نداد. ولی کمی فکر که کردم، دیدم چه کار خوبی. خوشحالم که خانوادهام نیز از این کار زیبا حمایت میکند.
به پدر بزرگوارم هم اطلاع دادم و ایشان هم همین کار را انجام داد.
احساس خوبی بود. اینکه من باعث شده بودم خانوادهام نیز اگر کاری از دستشان بر میآید، انجام دهند.
از آن تاریخ گذشت. پست محمدرضای عزیز را که خواندم، کمی احساس کردم که نمیفهمم چه میگوید.
محمدرضا نوشته بود:
"چرا باید به کسی که خودش کارت اهداء عضو را امضا نکرده، در صورتی که نیاز به عضو دارد، عضوی اهداء شود؟"
از سنگینی حرفش هنوز برایم چیزی کم نشده. و همچنان این سؤال در ذهنم هست. هرچند حرفی منطقی است ولی از شنیدنش خوشحال نشدم. نمیدانم چرا.
پینوشت:
مطمئناً اکثر کسانی که به اینجا سر میزنند، این کار را زودتر از من انجام دادهاند. برای دوستانی که فرصتی پیدا نکردهاند تا این کار را انجام دهند، پیشنهاد میکنم حتماً همین الآن ثبتنام کنید، اگر که دوست دارید شما هم جزو کمککنندگانی باشید که اگر کاری از دست خودتان بر نمیآید، دست کم به 4نفر همنوع خود کمکی کرده باشید.
+لینک ثبتنام برای کارت اهدای عضو