احتمالاً اکثر ما با این سؤال کلیشهای (و روو اعصابِ) دوران درس و مدرسه آشنا هستیم و نیاز به معرفی بیشتر و توضیحات بنده نیست.
ولی دوست داشتم قبل از اینکه دو ماه باقیماندۀ پیشِروو رو بگذرانیم، قبل از اینکه به چشمبههمزدنی به پایان تابستان نزدیک شویم و فقط حسرت آن بر دلمان بماند و قبل از اینکه احساس کنیم کار چندان مفیدی در این ایام مناسب انجام ندادهایم، به خودم کمکی کرده باشم. اگر کسِ دیگری هم توانست از آنها ایده بگیرد نوش جانش!
کم از میکرو اکشن نگفتهام (در این پست و این پست). هرچند که میدانم گفتن کجا و عمل کردن کجا. برای همین فقط کارهایی که تصمیم گرفتهام انجام بدهم و یک گام (و چه بسا چند گام) هم در این مسیر برداشتهام را مینویسم:
1
تصمیم گرفتهام سحرخیزیام را ترک نکنم: به نظرم لذتی که در صبحبیداری هست، در شببیداری نیست. البته شب را هم دوست دارم ولی صبح یک چیز دیگر است.ه آ
2
تصمیم گرفتهام دو پومودورو مطالعۀ آزاد را حفظ کنم و این رکوردی که چند روزی است به آن دست یافتهام را رها نکنم: لذتی که در مطالعه است، انصافاً در کارهای دیگر نیست. حس خوبی است که میتوانی با هر نویسنده، زندگی کنی.
3
تصمیم گرفتهام اسباب مزاحمت خوانندگان فرهیختۀ این خانۀ مجازی باشم و هر روز بنویسم، ولو چند خط.
4
تصمیم گرفتهام به تنپروری خودخواستهام محل نگذارم و بروم و رایگان کار کنم و کار یاد بگیرم. دو سه روز بیشتر نگذشته ولی احساس خوبی دارم. امیدوارم همین احساس مثبتم باقی بماند.
.
.
.
سرتان را درد نیاورم. خلاصه اینکه تصمیم گرفتهام امسال "دستاورد و خروجی" داشته باشم و احساس مفید بودن بکنم و مثل سالهای قبل حسرت نخورم و به خودم بد و بیراه نگویم که امسال هم گذشت و هیچ کاری نکردم (این قسمت را در نهایت خودسانسوری نوشتم و سعی کردم از کلمات منشوری استفاده نکنم). دوست دارم ثانیه به ثانیۀ تابستان امسال را استفاده کنم و احساس نکنم که امسال هم مثل سالهای قبل "خوب گذشت ولی زود گذشت".
شما هم اگر تصمیم جالبی برای تابستان و یا زندگی خود گرفتهاید و دوست دارید آن را بنویسید، خوشحال میشوم نظرات ارزشمندتان را بخوانم و از آن ایده بگیرم.