معمولاً تمام تلاشم این بوده است که از موقعیتهایی که نیاز به انتخابِ یک مورد از چندین مورد هست، فرار کنم. چون باید بنشینم و هزینه-فایده کنم
معمولاً تمام تلاشم این بوده است که از موقعیتهایی که نیاز به انتخابِ یک مورد از چندین مورد هست، فرار کنم. چون باید بنشینم و هزینه-فایده کنم
پیشنوشت: برای آشنایی بیشتر با مدل ذهنی من، از شما خواهش میکنم نگاهی گذرا به این مطالب (+، +، + و +) بیندازید تا فضای ذهنی بهتری برای صحبت داشته باشیم.
اصل نوشته:
نکتۀ سادهای هست که احساس کردم به خاطر سادگیِ آن، گهگاهی فراموش میکنم به آن توجه کنم. خواستم آن را اینجا بیان کنم تا کمی بیشتر در ذهنم فرو رود و کمی بیشتر به آن فکر (و عمل) کنم.
صاحب این کتاب در آیۀ 16 سورۀ بقره میفرماید:
أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ
آنان کسانی هستند که گمراه را با (از دست دادن) هدایت خریدهاند؛ و (این) تجارت آنها سودی نداده و هدایت نیافتهاند [ترجمۀ آیتالله مکارم شیرازی]
مثل همیشه، ترجیح میدهم برداشت ناقص خودم را در ذیل این آیه بنویسم.
فکر کردم این حرف، همان حرفی است که میگوید: هرکاری میخواهی بکنی، ببین این کار برای تو چه سود و فایدهای دارد؟ مثلاً اگر میخواهی درس بخوانی و ادامه تحصیل بدهی، ببین چه فایدهای برای تو دارد؟ اگر میخواهی غذای بیشتری بخوری، ببین چه فایده (و احتمالاً چه هزینهای) برای تو به همراه دارد؟ شاید اگر بخواهیم به تعبیر خارجیها بگوییم، خدا میفرماید: بیایید در هرکاری، Trade-off کنید و هزینهفایده کنید. حتی در یک دوستی معمولی، آیا فلان کَسَک ارزش وقت گذاشتن دارد؟ آیا حال من بهتر میشود وقتی در کنارش هستم؟ اگر نه، اصلاً لزومی دارد که به این رابطه ادامه دهم؟
نمیدانم شما چگونه این آیه را (به نفع خودتان) تفسیر میکنید اما تفسیر من این بود و تا به حال از نتایجی که گرفتهام و قطع روابطی که کردهام، سربلند و خوشحالم. هرچند که برای من، تحلیل هزینهفایده هنگام غذاخوردن امری ناممکن مینماید. امیدوارم در این کار هم سربلند شوم.