در پست قبل (لذت عرق شدنِ در موسیقی)، از علاقهام به موسیقی گفتم و احساس کردم این هفته نیز باید آهنگی را بگذارم تا حال دلم بهتر شود.
خدا را شاکرم که مدتی است حال و احوال دلم خوب است و اجازه ندادهام دل سادهام عاشق کسی شود. البته که این دل، هر ثانیه عاشق میشود ولی از آن عشقی که میترسیدم، فرار کردهام.
یک آهنگی از شادمهر عقیلی عزیز را خیلی دوست دارم. هرموقع گوش میدهم، حالم دگرگون میشود. به احتمال بسیار زیاد، چندباری این آهنگ را گوش دادهاید.
سواد موسیقایی که ندارم و بهتر است دوستان دیگری که سوادش را دارند، اظهار نظر کنند اما دوست دارم چند خطی را در مورد این آهنگ سیاهه کنم.
اگر اشتباه نکنم، ابتدای آهنگ با ویولون شروع میشود. سوز غریبی را احساس میکنم و کمی دلم میگیرد. نمیدانم چرا.
این آهنگ برای من نوستالژیک است چرا که یکی از دوستان خوبم، محمدرضا حجتی ملقّب به احسان حجتی، این آهنگ را برایمان با صدای فوقالعادهاش میخواند. هروقت برایم این آهنگ را میخواند، گذر زمان را فراموش میکردم.
اتفاقاً به او پیام دادم تا صدای او را هم در کنار صدای شادمهر بگذارم تا به هردوشان گوش دهید ولی جوابی از او دریافت نکردهام. مدتی است که در خدمت مقدس سربازی به سر میبرد و شدیداً دلتنگ دیدن او و پیادهرویهای شبانهمان هستم.
بیشتر از این، صحبت کردن را مجاز نمیدانم.
شما را دعوت میکنم تا خود، آهنگ فوقالعادۀ عادت را از شادمهر عقیلی عزیز گوش کنید و لذت ببرید.